وبلاگ روانشناسی

مرجع مقالات روانشناسی

وبلاگ روانشناسی

مرجع مقالات روانشناسی

ازدواج مجدد | زمان مناسب و آمادگی برای ازدواج مجدد

ازدواج مجدد، شروعی جدید برای افرادی ست که به دلیل طلاق یا مرگ همسر، فقدان همسر را تجربه کرده اند. البته ازدواج دوباره معمولا با چالش های زیادی روبرو می شود. چرا که به دلیل شرایط فرهنگی، داشتن فرزند، از دست دادن اعتماد نسبت به شریک زندگی و... ازدواج مجدد میتواند به دغدغه ای بزرگ تبدیل شود. بسیاری از این دست مسائل باعث میشود که شما نسبت به ازدواج مجدد دچار سردرگمی شوید. ممکن است حتی به درستی ندانید چه زمانی برای ازدواج مجدد مناسب است. در مشاوره قبل از ازدواج به بررسی زمان مناسب برای ازدواج مجدد، چالش های آن همچنین چگونگی آماده شدن برای آغاز دوباره یک زندگی مشترک پرداخته میشود. در ادامه این مقاله به بررسی جامع ازدواج مجدد میپردازیم.

زمان مناسب برای ازدواج مجدد

فرایند سازگاری با مرگ همسر یا طلاق و از دست دادن یک رابطه باید به خوبی طی شود تا شما آمادگی ازدواج مجدد را داشته باشید. معمولا در مواردی که طلاق ناگهانی اتفاق افتاده یا همسر به شکل ناگهانی فوت کرده است، نیاز به طی کردن زمانی در حدود 6 ماه تا 1 سال هست تا فرد با اتفاق افتاده کنار بیاید.

معمولا بعد از اتمام یک رابطه شما مراحلی را باید طی کنید. این مراحل شامل انکار، خشم، غم و نهایتا پذیرش می باشد. این مراحل بسیار شبیه به مراحل شکست عشقی می باشد. بعد از طی کردن این مراحل، آمادگی روحی فرد برای ورود به یک رابطه جدید در سطح قابل قبولی می باشد. بهتر است ازدواج در زمانی صورت گیرد که به خاطر فرار از تنهایی و افسردگی نباشد.

چالش های ازدواج مجدد

ازدواج مجدد هم برای مردان و هم برای زنان چالش های متعددی ایجاد می کند. اصولا اگر در مدت زمان کمی بعد از طلاق، به ازدواج فکر کنید و برای آن اقدام کنید چنین به نظر می رسد که از اول پای کس دیگری در میان بوده است. یا اگر بعد از مرگ همسر این کار را بکنید ممکن است فشار های فرهنگی مانع شما شوند و از شما انتظار داشته باشند زمان بیشتری صبر کنید. همچنین در صورتی که برای فرار از تنهایی و افسردگی بخواهید به ازدواج رو بیاورید به ازدواج موفق دست نخواهید یافت. به علاوه چالش های موجود با مسائل ازدواج در سن بالا نیز مواجه باشید. در ادامه به چالش های مرتبط با جنسیت و و فرزندان پرداخته ایم.

چالش های مرتبط با جنسیت

این چالش ها در مورد زنانی که همسرشان فوت کرده است بسیار بیشتر نمود دارد و سختگیری های فرهنگی و عرفی در مورد آنان بیشتر از مردان می باشد. مخصوصا در مورد زنانی که فرزندانی هم از ازدواج پیشین دارند، معمولا انتظار می رود تا آخر عمر، خود را وقف بزرگ کردن فرزندانشان بکنند و از نیازهای عاطفی و جنسی خود بگذرند در حالی که چنین انتظاری از مردان نمی رود. ازدواج دوم مردان متاهل حتی از طرف مراجع قانونی تا حد زیادی مورد تایید می باشد.

چالش های مرتبط با فرزندان

یکی دیگر از چالش های ازدواج مجدد، فرزندان می باشند. فرزندان بسیار خردسال ممکن است با این مسئله راحت تر کنار بیایند به ویژه هنگامی که والدشان فوت شده باشد. در مورد طلاق این پذیرش دشوارتر می شود. لازم است به  فرزندان طلاق در مورد چرایی بهم خوردن ازدواج قبلی توضیحات داده شود و به او گفته شود که قرار نیست فرد جدید جای والد دیگر را بگیرد. ازدواج با همسر سابق یعنی مادر یا پدر فرزندتان آرزوی وی می باشد، پس پیش از ازدواج مسائل مختلف را با فرزندتان حل کنید. بهتر است مسائل مرتبط با حضانت نزی روشن شده باشد تا در زمان ازدواج مجدد چالشی ایجاد نشود. همسر جدید باید نسبت به فرزندان پذیرش داشته باشد. در غیر این صورت وادار کردن وی به پذیرش بچه ها می تواند عواقب بدی هم برای کودک هم والد ایجاد نماید.

با فرزندان همسرمان چگونه رفتار کنیم؟

معمولا فرزندان اگر در سنین حساس کودکی یا نوجوانی باشند نسبت به ازدواج پدر یا مادرشان واکنش منفی نشان می دهند، اما نحوه رفتار فرزند در مقابل ناپدری یا نامادری بستگی زیادی به برخورد طرف مقابل دارد.

نکته بسیار مهم در این زمینه خودجوشی و طبیعی بودن عواطف و احساسات است. تجربه نشان داده است فرد اگر به معنای واقعی همسرش را دوست داشته باشد به طور عادی فرزندان او را که حاصل ازدواج و زندگی گذشته اش هستند نیز دوست خواهد داشت.

چنانچه فرد ملاحظه کند فرزندش نیز مورد علاقه و احترام همسرش است، چنین امری روی نگرش و علاقه مندی او نسبت به همسر دوم اثر مثبت و سازنده ای دارد.حتی در بعضی موارد فرد با مشاهده بی مهری های بی دلیل همسرش نسبت به فرزندش احساسی ناخوشایند نسبت به شریک زندگی خویش در ازدواج دوم پیدا می کند.

اشتباه دیگر افراد در این مورد مجبور کردن فرزند به ویژه در سنین کم به گفتن «مامان» یا «بابا» به شخص تازه وارد در خانواده است. گاهی در برخی خانواده ها می بینیم که کودک را به گفتن بابا یا مامان مجبور می کنند. در حالی که کودک اگر خودش نخواهد طرف مقابل را مادر یا پدر خطاب کند، این اجبار اثر سوء خواهد داشت.


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد