وبلاگ روانشناسی

مرجع مقالات روانشناسی

وبلاگ روانشناسی

مرجع مقالات روانشناسی

روانشناسی دکوراسیون منزل

روانشناسی دکوراسیون منزل

دکوراسیون داخلی سبک ایران دارای ویژگی هایی است که از ارزشی ویژه برخوردار است. ویژگی هایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوان های رفیع، ستون های بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه سبک ایرانی است.


هنگام صحبت از دکوراسیون منزل و تزیینات داخلی، معمولا موضوع از دیدگاه زیباشناختی مورد بررسی قرار می گیرد؛ اینکه چگونه به جلوه ای دلخواه دست پیدا کنیم؟ کدام سبک چیدمان را الگو بدانیم یا چه گرایش های جدیدی در این زمینه پدید آمده اند؟ ولی اینها فقط بخشی از پازلی را تشکیل می دهد که باید به درستی چیده شود.


 

دکوراسیون منزل

روانشناسی به سبک دکوراسیون منزل

 

 

لغت و معنی!


یکی از مواردی که اغلب نادیده گرفته می شود درکی است که از روانشناسی دکوراسیون در ناخودآگاه ما وجود دارد. باور داشته باشیم یا نه، انتخاب هایی که در مورد نحوه دکوراسیون مکانی که در آن کار، زندگی یا به هر صورتی گذران وقت می کنیم، تاثیر قابل ملاحظه ای روی احساسات و ادراک ما دارد. بدین صورت لغت به معنا بدل می شود؛ معنایی که وسعت زیادی می گیرد. اگر می خواهید از حضور حس درست در فضایتان اطمینان حاصل کنید به نکته های روانشناسانه این حوزه دقت داشته باشید.

 


خانواده 3 نفره


در مورد تاثیر روانی رنگ ها بسیار گفته و در شماره های پیشین صحبت شده است، ولی اهمیت این امر به قدری است که باید همواره بر آن تاکید کنیم. بی شک انتخاب های رنگی ما تاثیر فوق العاده ای بر حال و هوا یا به اصطلاح «مود» ما دارد و این امر یکی از چالش های مهم روانشناختی دکوراسیون برای طراح است. ساده ترین شیوه، کاربرد یک مجموعه سه تایی از رنگ هاست.

 

دکوراسیون منزل

اصول مهم در دکوراسیون منزل

 

بزرگ ترین یا وسیع ترین اجزای دکوراسیون را به رنگ خنثی ولی دلخواه در نظر می گیریم؛ مثلا رنگ بژ. اجزای درجه 2 از نظر اندازه یا وسعت را به رنگ دلخواهی که آن را با رنگی خنثی مثلا سفید، ملایم کرده ایم کامل می کنیم؛ به عنوان نمونه فیروزه ای روشن و اجزای تزیینی کوچک تر یا تکی دیگر از قبیل یک مبل تکی، مجسمه، گلدان، کوسن و ... را با رنگی قوی و سرزنده که به فضا انرژی بصری و روانی خوشایندی می بخشد؛ مثل زرد طلایی یا نارنجی پرتقالی. از دیدگاه روانشناسی، این خانواده 3 نفره زیبا به نسبت یک خانواده تک رنگ به سلامت روان نزدیک تر است.

 


همانی هستم که می بینید


هنگام انتخاب رنگ دیوارها به وسعتی که آن رنگ از فضا اشغال خواهد کرد توجه داشته باشید. از دیدگاه جامعه شناسی، هرگونه انتخابی در مورد رنگ و نحوه چیدمان وسایل به درک بهتر کارکرد فضا کمک کرده و درواقع به نوعی اطلاع رسانی می کند، ولی این تمام مطلب نیست و نکته مهم تری هم وجود دارد! ترکیب هر جزء از اجزای دکوراسیون و نحوه ساماندهی آن عاملی است که از شخصیت، خواسته ، لذت و آرزوهای شما سخن می گوید.

 

دکوراسیون منزل

دکوراسیون منزل از دید روانشناسی

 

 

روح فضا


وقتی سوال «چگونه چیدمان کنیم؟» در مقابل شماست، شناخت و درک نیازمندی های روانی و درک احساسات انسانی اهمیت فوق العاده ای دارد. فرقی نمی کند که برای خودتان باشد یا برای مشتری، پاسخ به این ابهامات پایه و اساس کار است. دانستن و درک آرزو و دلبستگی، توانایی یا ناتوانی های فرد و کارکرد مورد نیاز و مطلوب فضا برای رسیدن به نتیجه قابل قبول مهم است. مهارت های روانشناختی چه در مورد شخص خود و اعضای خانواده تان و چه در مورد مشتری به بالا بردن کیفیت کار اجرایی کمک می کند. چیدمان بخش های مختلف فضا چگونه باید باشد تا جوابگوی نیازهای متفاوت بوده و کارایی مناسب را فراهم آورد؟ شناخت روانشناسانه محیط، روح حاکم بر آن را زنده و سیال نگه می دارد.

 

دکوراسیون منزل

رنگ ها در دکوراسیون منزل


حوزه های سه گانه


تاثیر روانشناسانه فضا در 3 حوزه قابل بررسی است:


1- رفتار یا عملکرد:شکل هندسی فضا یا اتاق، میزان وجود نور طبیعی و مناسب برای انجام کار- هر نوع کاری از قبیل مطالعه، انجام تکالیف، آشپزی و ... ـ روی رفتار و عملکرد و میزان بازدهی مثبت ما تاثیرگذار است.


2- احساسات:انتخاب رنگ، ارتباط با فضای بیرون و طبیعت از راه پنجره و محل قرارگیری آن در اتاق و حضور نمادها و اشیای سمبلیک فردی که نشان دهنده شخصیت و آمال ماست روی احساسمان از بودن در آن مکان تاثیرگذار است.

  


3- ادراک:شامل هوشیاری حسی ما از عوامل و عناصر محیطی موجود در فضا می شود. برای مثال درک بافت سطوح وسایلی که در اطرافمان است؛ مثلا اینکه نرم است یا زبر، صیقلی یا مات؟ مبلمان دارای چه ویژگی است؟ آیا حسی از راحتی با خود دارد یا برعکس خشک و رسمی است؟ طراحی آن به ما چه می گوید؟ یا اینکه در طراحی فضا به وجه خصوصی آن که بتوان بدون مزاحمت بر احساسات و جنبه های درونی و تفکرات خود متمرکز شد، پرداخته شده است؟ و بسیاری موارد دیگر بر دریافت ما از یک مکان تاثیرگذار است. وجه دیگر درک فضا می تواند به توهم مثبت وسعت فضا ، کمک کند. اگر می خواهید فضایتان از لحاظ دیداری بزرگ تر به نظر برسد، چاره کار استفاده از مبلمان کوچک تر و باریک تر است. نصب یک آینه بزرگ روی دیوار پشتی مبلمان و ایجاد عمق مجازی نیز شما را به این هدف نزدیک می کند. آویزان کردن وسایل تزیینی روی دیوارها، هم چنین به کار بردن رنگی گرم برای تزیین فضا، درک صمیمانه ای از فضا به ما می بخشد. چیدمان نزدیک به هم مبلمان و صندلی ها و حضور نورهای محیطی مانند آباژور نیز به ایجاد فضای دوستانه کمک می کند. اینکه با انتخاب های خود به عنوان یک دکوراتور باعث چه دریافتی از فضا از طرف مخاطبان می شویم و چه ادراکی از آن را منتقل می کنیم، مسئولیت ماست.


بنیانگذار روان‌شناسی نوین

لاسفه خردگرای قرن شانزدهم واژه یونانی psyche را به نفس ترجمه کردند و آن را در مقابل واژه بدن یا جسم body به کار بردند. چنین تغییراتی در معنا و مفهوم، راه را برای برداشت علمی از این واژه هموار کرد. در نهایت رویکرد علمی به روان‌شناسی از طریق تعریف آن به علم رفتار تحقق یافت.

چنین تعریفی نشان از آن داشت که روان‌شناسی در قالب یک علم تجربی science و نه صرفاً یک معرفت و آگاهی knowledge در نظر گرفته می‌شود که توانسته خود را از سیطره فلسفه و متافیزیک رها کند.


ظهور روان‌شناسی علمی پس از 2 هزار سال مطالعات روان‌شناسی بدین معناست که روان‌شناسان تلاش می‌کنند برای پرده برداشتن از حقایق به شیوه‌های علمی تمسک جویند.ارتباط مستقیمی میان روان‌شناسی علمی و سایر علوم وجود دارد. از یکسو به دلیل این‌که قلمرو مطالعات روان‌شناسی شامل موجودات زنده می‌شود، از این نظر می‌توان این علم را در زمره علوم زیستی در نظر گرفت. از سوی دیگر، روان‌شناسان برآنند که رفتار موجود زنده و پاسخ او را به عوامل محیطی مورد بررسی قرار دهند.

مسلما چنین پاسخ و واکنشی تحت تاثیر رفتار دیگران است و همین مساله زمینه پیوند روان‌شناسی با علوم اجتماعی را فراهم می کند.

با توجه به مطالب ذکر شده می‌توان چنین گفت که روان‌شناسی در واقع علمی زیستی ‌- اجتماعی (biosocial) است. در ظهور روان‌شناسی علمی، دانشمندان آلمانی بیش از همه تلاش کردند و در این میان نقش اصلی به عهده ویلهلم وونت Wilhelm Wundt  است. این فیلسوف و فیزیولوژیست آلمانی به دلیل تاسیس اولین آزمایشگاه روان‌شناسی عنوان پدر روان‌شناسی علمی‌ را از آن خود کرده است. در این مقاله به بررسی زندگی و دستاوردهای علمی او خواهیم پرداخت:

نظام روان‌شناسی وونت

وونت پیش از تاسیس آزمایشگاه، تحت تاثیر فواید کاربرد روش تجربی در علوم مختلف همچون فیزیک قرار گرفت. از سوی دیگر، موفقیت‌هایی که 2 دانشمند آلمانی یعنی وبر و فخنر درباره کشف روابط بین شدت محرک و نتیجه حاصل از آنها در رفتار آدمی به دست آورده بودند، او را بیش از پیش در مسیری که انتخاب کرده بود ثابت قدم کرد.

در نتیجه تحقیقات و دستاوردهای وبر و فخنر، او به این نتیجه رسید که نظریه معروف مبنی بر این‌که نفس یا تجربه آگاه غیرقابل اندازه‌گیری است و در نتیجه روان‌شناسی نمی‌تواند جامه علم بر تن کند، امری نادرست و غلط است. وونت معتقد بود وظیفه روان‌شناسی تجزیه و تحلیل تجربه آگاه است و این تجزیه و تحلیل دقیقاً شبیه همان تجزیه و تحلیلی است که یک شیمیدان در مورد موضوع تحقیق خود انجام می‌دهد.

در دیدگاه وونت، تجربه آگاه یا هشیاری (consciousness) موضوع اصلی روان‌شناسی است. او معتقد بود روان‌شناس وظیفه دارد هشیاری را به عناصر تشکیل دهنده آن تقلیل دهد تا بتواند آنها را مورد مطالعه قرار دهد. چنین نگاهی به وظیفه روان‌شناس نشان می‌دهد وونت بشدت تحت تاثیر اندیشه‌های تجربه‌گرایان و تداعی‌گرایان انگلیسی است؛ هر چند وونت در کاهش‌گرایی یا همان تجزیه‌گرایی با تجربه‌گرایان و تداعی‌گرایان هم عقیده است، ولی با دیدگاه تجربه‌گرایان مبنی بر این‌که عناصر هشیاری ذات‌های ایستا و غیرفعالی هستند، موافق نیست.