افرادی که مبتلا به اختلال دوقطبی هستند اغلب چرخههایی از روحیهی بالا (مانیا) و افسردگی را تجربه میکنند که متناسب با توصیف افسردگی-مانیا و علائم اختلال دوقطبی است. هنگامی که بیماری فرد از این الگوی کلاسیک پیروی میکند، تشخیص اختلال دوقطبی نسبتا آسان است.
اما گاهی نیز علائم اختلال دوقطبی ممکن است از این الگو به صورت واضحی پیروی نکنند. علائم ممکن است از چرخهی افسردگی-مانیا تبعیت نکنند. بخشهایی نادر از مانیای خفیف یا هیپومانیا ممکن است بدون تشخیص باقی بماند. افسردگی ممکن است سایر جنبههای این اختلال را تحتالشعاع قرار دهد. از طرفی اگر فرد دچار سوء مصرف مواد باشد ممکن است برخی از علائم اختلال دوقطبی او در هالهای ابری پنهان بماند.
روی هم رفته، هنگامی که علائم چندان واضح نباشند، تشخیص علائم اختلال دوقطبی را دشوار میکنند. در زیر به چند واقعیت دربارهی اختلال دوقطبی اشاره شده که ممکن است ندانید:
تغییر سریع موضوع بحث هنگام مکالمه
شخصی که از بیماری اختلال دوقطبی رنج میبرد ذهن پراکندهای دارد. زمانی مغز فعال و قدرت فرآیند اطلاعات زیاد است، به طوری که فرد ایدههای خلاقانه جدیدی ارائه میکند و به همین دلیل وقتی با این فرد در حال مکالمه هستید متوجه میشوید چقدر سریع موضوع و ایدههای مطرح در مکالمه را عوض میکند.
رفتارهای بیش فعالی
گاهی فرد مبتلا به اختلال دوقطبی بسیار فعال است و به فوریت و بدون تفکر تصمیم میگیرد. در چنین حالتی که برخاسته از شیدایی این بیماری است، به اصطلاح فرد نمیتواند یکجا بنشیند و رفتارهای بیش فعالی بروز میدهد.
مبالغه درباره خود
مبتلا به اختلال دوقطبی وقتی شاد و پر از انرژی است، کلی در مورد شخصیت خودش مبالغه میکند. او فکر میکند دیده نمیشود بنابراین سعی میکند با یک تصویر خیالی از خود و با گزافهگویی بسیار آن را به نمایش بگذارد.
تکلم سریع ولی کم
در بعضی مواقع از بیان آنچه در ذهنش میگذرد عاجز است. نمیتواند افکارش را کنترل کند. بنابراین سریع و کوتاه صحبت میکند.
افت و خیز فراوان در حالات روحی
زمانی بسیار فعال و سرحال است که به آن حالت شیدایی یا نیمه جنون میگویند و زمانی غم و نومیدی تمام وجودش را فرا میگیرد که به آن دوره افسردگی گفته میشود. این تضاد اخلاقی میتواند چند روز یا چند ماه طول بکشد، ولی به طور مداوم تکرار میشود.
ولخرجی زیاد
وقتی فرد در حالت روحی شیدایی قرار میگیرد رفتارها و تصمیمات اغراقآمیز دارد. عادتهایی مثل ولخرجی یا تصمیمهای نادرست مالی که هیچ منطقی پشت آن نیست ازخود بروز میدهد. به طوری که شخص ثروتمند میتواند تمام دارایی خود را یکشبه از دست بدهد.
تحریکپذیری
شخصی که به اختلال دوقطبی مبتلاست غریبه و خودی برایش فرق نمیکند. یک حرکت، یک رفتار، یک انتقاد، بحث یا عدم موافقت با عقاید او باعث ناراحتی او شده حتی رفتار پرخاشگرانه مثل کتک کاری و دعوا راه میاندازد.
این بیماری مرموز بیشترعلت ژنتیکی دارد که محرکهای محیطی مثل مرگ یکی از افراد خانواده، شکستهای عاطفی یا اجتماعی میتواند باعث بروز یا تشدید آن شود. به همین دلیل اگر از کودکی این بیماری تشخیص داده شود پزشک متخصص میتواند با داروهای مناسب، مواد شیمیایی مغز یا همان انتقال دهندههای عصبی را کنترل کند تا فرد نه تنها زندگی روزانهاش مختل نشود، بلکه بتواند فرد مفیدی برای خود و جامعهاش باشد. افراد معروفی مثل پیکاسو و مریلین مونرو نیز به این بیماری مبتلا بودند. اولی نقاش بزرگ و بنیانگذار سبک جهانی کوبیسم شد و دومی در دوره افسردگی دست به خودکشی زد. چرچیل نیز از دیگر افراد مشهوری بود که به بیماری دوقطبی مبتلا بود و خودش این بیماری را سگ سیاه مینامید.
پس اگر این بیماری به موقع تشخیص داده وکنترل شود به جای آنکه شخص را منفعل و دور از اجتماع نگهدارد، میتواند او را به فردی تبدیل کند تا شاید بخشی از تاریخ جامعه انسانی شود.